مقالات
به مناسبت روز ۲۵ فرودرین، روز عطار نیشابوری
از عطار چه میدانیم؟
زندگی هیچ شاعری به اندازۀ زندگی عطار در ابر ابهام نمانده است.
خلاصه :
شاید همین پوشیده ماندن در ابر ابهام، خود یکی از دلایل تبلور شخصیت او باشد که مثل دیگر قدّیسان عالم در فاصلۀ حقیقت و رؤیا، و افسانه و واقعیت در نوسان باشد.دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، عطارشناس بزرگ معاصر، در همین زمینه میگوید: «زندگی هیچ شاعری به اندازۀ زندگی عطار در ابر ابهام نمانده است. نه سال تولد او بهدرستی روشن است و نه حتی سال وفات او. این قدر میدانیم که او در نیمۀ دوم قرن ششم و ربع اول قرن هفتم میزیسته، اهل نیشابور بوده و چند کتاب منظوم و یک کتاب به نثر از او باقی است. نه استادان او، و نه معاصرانش و نه سلسلۀ مشایخ او در تصوف، هیچکدام بهقطع روشن نیست. از سفرهای احتمالی او هیچ آگاهی نداریم، و از زندگی شخصی و فردی او و زن و فرزند و پدر و مادر و خویشان او هم اطلاع قطعی وجود ندارد. در این باب هر چه گفته شده غالباً احتمالات و افسانهها بوده است.» علت این امر آن است که در زمان حیات عطار کسی به فکر شناخت او و جمعآوری اطلاعات در باب زندگیاش نبود. چرا چنین است و چرا چنین میکنند؟
دکتر محمد استعلامی، یکی دیگر از عطارشناسان معاصر، میگوید: زیرا «بزرگان دانش و فرهنگ مشرق زمین، گویی پس از مرگ، زندگی آغاز میکنند و هنگامی که دیگر در این جهان نیستند، تازه اهل معنا درمییابند که عزیزی از دست رفته است.» نتیجۀ این وضع آن شده که به قول استاد شیفعی کدکنی «و شاید همین پوشیده ماندن در ابر ابهام، خود یکی از دلایل تبلور شخصیت او باشد که مثل دیگر قدّیسان عالم در فاصلۀ حقیقت و رؤیا، و افسانه و واقعیت در نوسان باشد.»
در مقابل، پژوهشهای علمی و روشمند امروزی فقط انتساب هفت اثر را به او قطعی میدانند. در این میان، شش مورد به نظم است: منطق الطیر، مصیبتنامه، اسرارنامه، الهینامه، مختارنامه (مجموعۀ رباعیات)، دیوان اشعار (قصاید و غزلیات)؛ یک اثر هم به نثر است: تذکرة الاولیاء. با وجود این، همۀ این آثار را میتوان با یک اندیشۀ مرکزی به هم وصل کرد. به عبارت دیگر، یک نخ تسبیح مطالب این کتابها را به صورت یک رشتۀ متصل درمیآورد. این همان مطلبی است که امروزه نیز همچنان به کار انسان معاصر میآید.
آتش عشق تو در جان خوش تر اسـت
جان ز عشقت آتش افشان خوش تر اسـت
هر کـه خورد از جام عشقت قطره اي
تا قیامت مست و حیران خوش تر اسـت …
Iran's history, culture and literature is intertwined by the names of numerous great figures and intellectuals who have made major contribution to civilization of Iran with effective role in creating civilization of the entire international community.
Abū Ḥamīd bin Abū Bakr Ibrāhīm (c. 1145 – c. 1221) better known by his pen-names Farīd ud-Dīn and ʿAṭṭār, was a Persian poet, theoretician of Sufism, and hagiographer from Nishapur who had an immense and lasting influence on Persian poetry and Sufism. Manṭiq-uṭ-Ṭayr [The Conference of the Birds] and Ilāhī-Nāma [The Book of Divine] are among his most famous works.
Attar was a 12-centruy poet in the northeastern ancient city of Neyshabur (or Nishabur), currently a city in the Iranian Province of Khorasan-e Razavi. His mausoleum has rendered beauty to the city with turquoise tomb, a tourist attraction in Iran.
Attar (Apothecarist) was also a renowned figure in medicine and pharmaceuticals of his time; that's the reason of appellation. But he is now known for his literary works, on top of which is Manteq al-Tayr, or The Conference of the Birds. The book is a long epic poem that symbolized birds of various kinds each as human moral behaviors. Throughout the story, Attar has highlighted ethical lessons via metaphors and other literary techniques and figures of speech.
The prominent Argentine poet, essayist, and short-story writer, Jorge Luis Borges, has compared Attar's The Conference of the Birds with the Divine Comedy of Dante. “That anyone has ever been able to surpass one of the great figures of the Divine Comedy seems incredible, and rightly so,' he says in his Nine Essays on Dante, adding that 'nevertheless, the feat has occurred.”
The poet has been valued by Iranians throughout the history. In contemporary Iran, April 14 is designated as Attar's National Day in the Persian calendar to mark the contribution his works have made to the Persian literature.